www.iiiWe.com » پروفسور محمود حسابی

 صفحه شخصی محمد جهانمرد   
 
نام و نام خانوادگی: محمد جهانمرد
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: کارشناسی ارشد عمران
شغل:  شرکت مهندسین مشاور رهروان توسعه نقش جهان
شماره نظام مهندسی:  ---
تاریخ عضویت:  1389/09/11
 روزنوشت ها    
 

 پروفسور محمود حسابی بخش عمومی

11

من از همه ی اعضای این سایت می خواهم کتاب استاد عشق کتاب خاطرات پروفسور حسابی که توسط پسر ایشان نوشته شده را بخونید و چون اکثر اعضای این سایت قشر فرهیخته هستند و چون کتاب پر فروشی هم هست می دانم این کتاب را خوانده اید از شما می خواهم هر قسمت از این کتاب نظر شما را جلب کرده یک قسمت ان را بنویسید

یک خاطره یک سخن از پروفسور محمود حسابی بنویسید

قسمت های مورد علاقه من با وجود این که دکترای فیزیک داشت و دانشگاه خارج به دکتر حسابی پیشنهاد استادی داتشگاه را داده بودند اما ایشان به ایران امدند و گفتند من به دانش اموزان ایرانی درس می دهم

خرید زمین در کره مریخ با پول خود
دیدار با انیشتین
تشکیل اولین کلاس مهندسی در یک کلاس در وزارت طرق و جذب اولین گروه دانشجو یان مهندسی
ساخت دانشگاه تهران ازهمه مهم تر علاقه ایشان به ایران در من خیلی اثر گذاشته ........ و حالا نوبت شماست

یکشنبه 25 دی 1390 ساعت 10:38  
 نظرات    
 
مائده علیشاهی 21:55 یکشنبه 25 دی 1390
0
 مائده علیشاهی
ممنون،چشم..
محمد جهانمرد 00:19 دوشنبه 26 دی 1390
1
 محمد جهانمرد
کار های دکتر حسابی که ایران را 100 سال به جلو برد

تعیین نقشه ی راه ها درکشور لبنان، 1299 ش( 921 ا - 1920 م)
- مهندس راه و ساختمان در اداره راه سوریه، اجرای پروژه بهسازی و راه سازی در
شرکت مقاطعه کاری فرانسوی (حما – سوریه) 1302 ش ( 1923 م)
- استخدام به عنوان مهندس راه و ساختمان در اداره راه لبنان، 1302 ش ( 1923 م)
- خدمت در رصدخانه های آن روز فرانسه، در ارتفاعات آلپ.
- شناسایی وکار در معادن ذغال سنگ ناحیه ی سار فرانسه، 1304 ش ( 1925 م) و
لبنان. « دوروز » همچنین معادن
- کار به عنوان مهندس برق در راه آهن برقی دولتی فرانسه، پاریس، 1304 ش ( 2925
م)
- راه اندازی اولین آسیاب آبی تولید برق (ژنراتور) درکشور (آشتیان، نزدیک تفرش)
1305 ش ( 1926 م).
- تشکیل گروه موسیقی کلاسیک (سنتی) به نام سن سباستین (نام کوچک باخ)، در
پاریس، 1306 ش ( 1927 م).
(با همیاری هم کلاسی های فارغ التحصیل پلی تکنیک فرانسه)
- آغاز واژه گزینی و برابر سازی علمی (نهضت جلوگیری از نفوذ کلمات خارجی در
دروس دانشگاهی و زبان فارسی) 1306 ش ( 1927 م)
- ایجاد اولین کارگاه های تجربی در علوم کاربردی در ایران 1306 ش ( 1927 م)
- استخدام به عنوان مهندس راه در وزارت طرق و شوارع عامه (راه و ترابری ایران)،
1927 م ( 900 قران حقوق ماهیانه) - 1306 ش، 1928 - 1307
- نقشه برداری و ترسیم اولین نقشه ی راه ساحلی سراسری بنادر خلیج فارس (بوشهر -
1927 م). – 1306 ش، ( 1928 – بندر لنگه)، 1307
- تاسیس اولین مدرسه ی مهندسی وزارت راه و تدریس در آن، 1307 ش ( 1928 م).
- آغاز واژه گزینی فارسی و برابرسازی علمی 1307 ش.
- تاسیس دارالمعلمین عالی (تهران) و تدریس در آ ن، 1307 ش ( 1928 م).
- ایجاد اولین آزمایشگاه علوم پایه درکشور، 1307 ش ( 1928 م).
- ساخت اولین رادیو در کشور (در دارالمعلمین عالی)، 1307 ش ( 1928 م).
- تاسیس دانشسرای عالی و تدریس فیزیک و مکانیک در آن، 1308 ش ( 1929 م).
- تاسیس اولین کارگاه ساخت قطعات دست ساز برای اتومبیل های ایران 1309 ش.
- ساخت و راه اندازی اولین آنتن فرستنده در کشور، 1309 ش ( 1930 م).
- ایجاد اولین ایستگاه هواشناسی کشور (در ساختمان دانشسرای عالی نگارستان دانشگاه
تهران)، 1310 ش ( 1931 م).
- نصب و راه اندازی اولین دستگاه رادیولوژی در ایران، برای برادرشان، آقای دکتر
محمد حسابی، اولین رادیولوژیست ایران، 1310 ش ( 1931 م).
- ایجاد انجمن زبان فارسی و بنیان گذاری فرهنگستان زبان، 1310 ش ( 1931 م).
1911 م). - - صاحب کرسی و استاد فیزیک از 1310 ش تا پایان عمر، ( 1992
- تعیین ساعت ایران، 1311 ش ( 1932 م).
- تدوین اصول اندازه گیری و مقیاس گذاری و ایجاد اداره ی ارزان و مقیاس ها
(موسسه استاندارد) 1311 ش.
- رئیس انجمن فیزیک ایران در بدو تاسیس، 1311 ش ( 1932 م).
- نقشه برداری، محاسبات و احداث راه تهران - شمشک به منظور بهره برداری از معادن
ذغال سنگ، 1312 ش ( 1933 م).
- تاسیس اولین بیمارستان خصوصی در ایران: بیمارستان گوهرشاد (به ام مادر فاضله
شان)، با همکاری برادرشان، دکتر محمد حسابی، 1312 ش ( 1933 م).
- پایه گذاری تدریس علوم به زبان فارسی، و تدوین کتب علمی به زبان فارسی، 1312
ش ( 1933 م)
- طرح تاسیس دانشگاه تهران و تدوین اساسنامه ی آن، 1313 ش ( 1934 م).
- تاسیس دانشکده ی فنی در 1313 ش و ریاست و تدریس در آن دانشکده( 1934 م)
- شرکت در تاسیس فرهنگستان ایران، 1313 ش ( 1935 م).
- شرکت درکنفرانس علمی بین المللی آکسفورد 1315 ش ( 1936 م).
1121 و از - - تاسیس دانشکده ی علوم، 1321 ش و ریاست آن دانشکده از 1327
1330 ش و تدریس در آن از بدو تاسیس تا پایان عمر، 1371 ش ( 1992 م). - 1336
- پایه گذاری و عضویت افتخاری در شورای عالی معارف، 1321 ش ( 1942 م).
- تاسیس مرکز عدسی سازی اپتیک کاربردی در دانشکده و علوم دانشگاه تهران،
1323 ش ( 1944 م).
- تاسیس اولین رصدخانه ی نوین در ایران، 1324 ش ( 1946 م).
- مطالعه ی علمی در دانشگاه های پرینستون و شیکاگو و انتشار دو مقاله ی علمی در
1946 م). - 1325 ش ( 1949 - آمریکا و انگلیس، 1328
- تهیه ی صورت جلسات و خلاصه ی مذاکرات آکادمی ملی علوم، 1326 ش ( 1947
م).
Proceding of he National Academy of Sciences
- عضو هیئت تحقیقاتی در انستیتوی تحقیقات هسته یی شیکاگو، 1327 ش ( 1948 م).
- راه اندازی اولین مرکز زلزله شناسی کشور، 1328 ش ( 1949 م).
- تاسیس بخشی آکوستیک در دانشکده ی علوم و اندازه گیری فواصل و تنظیم گام ها
و مطالعات علمی روی نت های موسیقی ایرانی، 1325 ش ( 1946 م).
– - عضو هیئت تحقیقاتی در انستیتوی تحقیقات هسته یی شیکاگو، 1327 ش ( 1961
1949 م).
– 1328 ش ( 1961 - - نماینده ی مردم تهران در مجلس سنا (دوره چهارم)، از 1340
1949 م).
- ماموریت خلع ید از شرکت نفت انگلیس در دولت دکتر مصدق، 1330 ش ( 1951
م).
- اولین رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران در دولت دکتر
مصدق، 1330 ش ( 1951 م).
1951 م). - 1330 ش ( 1952 - - وزیر فرهنگ در دولت دکتر مصدق، 1331
- پایه گذاری و برنامه ریزی آموزش نوین ابتدایی و دبیرستانی، 1320 ش ( 1951 م).
- پایه گذاری مدارس عشایری و تاسیس اولین مدرسه عشایری در ایران، 1330 ش
1951 م). )
– 1330 ش ( 1965 - - تاسیس و ریاست موسسه ی ژئوفیزیک دانشگاه تهران، 1344
1951 م).
- پایه گذاری مرکز تحقیقات اتمی دانشگاه تهران، 1330 ش ( 1951 م).
- مخالفت با طرح قرارداد ننگین کنرسیوم در مجلس، 1333 ش ( 1954 م).
- تدوین اساسنامه و تاسیس موسسه ی ملی استاندارد ایران، 1333 ش( 1954 م).
- تاسیس مرکز مدرن تعقیب ماهوارها در شیراز، 1335 ش ( 1956 م).
- پایه گذاری مرکز مخابرات اسدآباد همدان، 1338 ش ( 1959 م).
- مخالفت با قرارداد عضویت دولت ایران در سنتو (پاکت بغداد) در مجلس، 1339 ش
1960 م). )
- مخالفت با طرح قانون ننگین کاپیتولاسیون و کنسرسیوم در مجلس و کناره گیری از
مجلس به دنبال مخالفت های سیاسی، 1340 ش ( 1961 م).
- - اولین نماینده ی دائم ایران، در سازمان بین المللی فضا - سازمان ملل متحد، 1347
1968 م). – 1341 ش ( 1962
- تاسیس و ریاست انجمن ژئوفیزیک ایران، 1345 ش ( 1966 م).
- راه اندازی اولین لیزر ایران، 1345 ش ( 1966 م).
- خریدن زمین در کره ی مریخ، 1346 ش ( 1967 م).
- اولین هولوگرام ایران (گروه فیزیک دانشکده ی علوم، دانشگاه تهران) 1347 ش
- تاسیس و راه اندازی رآکتور اتمی دانشگاه تهران و ایجاد سازمان انرژی اتمی ایران،
1349 ش ( 1970 م).
- تاسیس انجمن موسیقی ایران و مرکژ پژوهشی های موسیقی.

- تدوین آیین نامه ی کارخانجات نساجی کشور و رساله ی چگونگی حمایت دولت در
رشد این صنعت.
- تدوین آیین نامه، تاسیس، نصب و راه اندازی کارخانجات دخانیات ایران.
- بنیان گذاری واحد پژوهشی صنعتی فیاوری خان و مان (پژوش و صنعت در مکانیک
هیدرودینامیک، انرژی های نو و نامحدود)، 1359 ش ( 1980 م).
- استفاده از انرژی خورشیدی در ایران، 1360 ش ( 1981 م).
- تاسیس و ریاست کمیته ی پژوهشی فضای ایران، 1360 ش ( 1981 م).
-تاسیس واحد تحقیقاتی صنعتی سغدائی (پژوهش وصنعت در الکترونیک، فیزیک،
فیزیک اپتیک، هوش مصنوعی)، 1362 ش ( 1983 م).
- ریاست گروه ممالک جهان سوم در کنفرانس بین المللی فضا
- استاد با سه نسل کار و تلاش خستگی ناپذیر به تربیت هفت نسل استاد و دانشجو
پرداختند که بسیاری از آن ها اکنون از اساتید بنام دانشگاه های ایران و پیشرفته ترین
مراکز علمی جهان هستند.
محل های کار در ایران
- وزارت طرق و شوارع عامه (راه و ترابری)
- دارالمعلمین عالی
- دانشسرای عالی

- شرکت ملی نفت ایران
- مجلس سنا
- وزارت فرهنگ
- فرهنگستان ایران
- دانشگاه تهران
اولین کار ساختمانی استاد
ساختمان اصلی دانشکده ی فنی دانشگاه تهران (فاز اول)
آخرین کار ساختمانی استاد در ایران
ساخت پناهگاه بزرگ جنگی، ضد حملات موشکی و بمباران های هوایی. برای محله ی
چهارراه حسابی (درمنزلشان).
عضویت ها
- 1325 ش ( 1942 - 1315 ش و از 1346 - عضو پیوسته ی شورای عالی فرهنگ از 1321
1942 م). - 1936 م) و از ( 1967
- عضو انجمن اصطلاحات علمی 1321 ش ( 1942 م).
- عضو شورای عالی فرهنگ از 1321 ش ( 1942 م).
- عضو کنفرانس علمی دانشگاه پرینستون، 1325 ش ( 1946 م).
- عضو هیئت تالیف و ترجمه، 1228 ش ( 1949 م).

1954 م) و بازدید از مرکز - 1333 ش ( 1955 - - عضوکنگره ی اتمی مسکو، 1134
اتمی روسیه (شوروی سابق ، 1334 ش ( 1955 م).
1334 ش - - عضو کنفرانس علمی و بازدید از موسسات تحقیقاتی کشور فرانسه، 1335
1955-1956 م). )
- عضو اولین کنفرانس اتمی فرانسه، 1337 ش ( 1958 م).
1958 م). - 1337 ش ( 1968 - - عضو کنفرانس اتمی ژنو (سوییس)، 1347
1962 م). - 1341 ش ( 1968 - - عضو دائمی کمیته ی علمی فضا (ژنو)، 1347
- عضوکنفرانس بین المللی فضا (ژنو)، 1337 ش ( 1958 م).
- عضو انجمن فیزیک اروپا.
- عضو انجمن فیزیک امریکا از 134 ش.
- عضو انجمن فیزیک فرانسه از 133 ش ( 1958 م).
- عضو اکادمی علوم نیویورک از 1334 ش ( 1955 م).
- عضوکمیته ی ملی ایران از 1336 ش ( 1957 م).
- عضرکمیته ی کنفرانس علمی و فنی فضا در نیویورک به نمایندگی دانشگاه تهران،
1346 ش ( 1967 م).
1965 م). - 1344 ش ( 1968 - - عضو کنفرانس علمی و فنی فضا در وین، 1347
- عضو انجمن فرهنگ ایران باستان.
- عضو پیوست ی فرهنگستان زبان ایران از سال 1314 ش ( 1915 م).
- عضو کنفرانس بزرگداشت علمای جهان در شیکاگو.
- عضو هیئت امنای انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، با تصویب شورای عالی انقلاب
.( فرهنگی، 1370 ش ( 1991
- عضو هیئت امنای مرکز تحقیقات بنیادی، تریست ایتالیا، به پیشنهاد پروفسور
عبدالسلام.
.( - عضو شورای دانشگاه از 1331 ش ( 1934
- عضو دائمی کنفرانس بین المللی اتم.
- عضو کنگره ی ریانی دانان اسلو (نروژ)، 1315 ش ( 1936 م).
- عضو کمیته ی علمی و فنی فضا، نیویورک، 1346 ش ( 1967 م).
- عضو کنفرانس علمی بین المللی اکسفورد، 1315 ش ( 1936 م).
134 ش. ، - عضو هیئت دائمی در کمیته ی بین المللی هسته یی، 1330
مراسم وکنفرانس های بین المللی
- شرکت در کنفرانس علمی بین المللی فیزیک دانشگاه کمبریج (انگلستان)، 1325 ش
1947 م) )
- شرکت در بزرگداشت سیصدمین سال تولد نیوتن به دعوت انجمن پادشاهی انگلستان
(لندن)، 1326 ش ( 1947 م)
محمد جهانمرد 00:23 دوشنبه 26 دی 1390
1
 محمد جهانمرد
بازگشت به ایران
دکتر حسابی :
آیا این وظیفه ی من است،که در خارج بمانم،
و دستم را در سفره ی خارجی ها بگذارم؟ به من چه مربوط است،که در این دانشگاه
آمریکایی بمانم، و دو نفر یا دو میلیون نفر آمریکایی را، با سوادکنم. من باید به کشور
خودم برگردم. دست را در سفره خودمان بگذارم، و جوانان کشورم را دریابم. و با
جوانانی که از علم و دانش فرار می کنند، و درس نمی خوانند، دعوا کنم.
یک لحظه از خودم، خجالت کشیدم. احساس بدی، به من دست داد. خاطرات کوتاه، »
اما شیرین کودکی، در آن خانه با حیاط شنی، یاد وطن را، در من زنده کرد. همان جا
«. تصمیم گرفتم، به میهنم بازگردم
محمد جهانمرد 00:27 دوشنبه 26 دی 1390
1
 محمد جهانمرد
یکی از شیرین ترین خاطرات عمر من است. از خوشحالی
در پوست نمی گنجیدم. بلافاصله به پرینستون آمدم، و برای ملاقات با اینشتین، به
کرسی او رفتم. با دستیار یا به اصطلاح آسیستان او، پروفسور شتراووس ملاقات کردم.
او خود فیزیکدان معروفی بود. دو روزکامل، برای بررسی نظریه من، وقت گذاشت.
اصولا رسم آن مرکز علمی همین بود. بعد از دو روز گفت:نظریه ی شما خیلی پیشرفته
به نظر می رسد، و متأسفانه بررسی آن از حد من خارج است. بهتر است موضوع را، با
خود اینشتین، در میان بگذارید. به این ترتیب، برای اولین بار، با بزرگ ترین مرد
فیزیک جهان، آلبرت اینشتین روبه رو شدم. از این لحظه، دیگر او استا د من بود. اولین
دیدارم را، با او هرگز فراموش نمی کنم. برجسته ترین نکته، سادگی بی اندازه او بود.
پیراهن کشی، و کفش خیلی معمولی پوشیده بود. چهره یی آرام، مهربان و باتوجهی
داشت. بسیار متواضع بود. وقتی حرف می زد، بسیار مؤدب و صمیمی بود. این حالات
او با بسیاری از علمای دیگر متفاوت بود، و از همه مهم تر، دقت بیش از حد او، نسبت
به مخاطبش بود. هر وقت به عنوان یک استاد، این حالات و روحیه او را، به یاد می
آورم، برای من خیلی غرورانگیز و لذت بخش است. او با کمال سادگی، مهربانی و
حوصله مرا پذیرفت. یک ربع قبل از من، به محل ملاقات آمده بود. در اتاق انتظارش به
استقبال من آمد، و مرا به اتاق کارش برد. اتاق کار او، وسایلی بسیار ساده داشت.

تعارف کرد، تا روی مبل بنشینم، خودش هم روی مبل کنار من، نشست. نظریه ی خود
استاد، پس از این که .« نظریه ی بی نهایت بودن ذرات » ، را، برای استاد بیان کردم
نظریات مرا شنید. به ورقه های محاسبات من، که چندین دفترچه ی بزرگ بود، نگاهی
اند اخت. نکاتی را خواند، و لبخندی زد، و گفت:بهتر است، به من فرصت بدهید
محمد جهانمرد 00:38 دوشنبه 26 دی 1390
1
 محمد جهانمرد
مراکزی که در آن به تحصیل پرداختند

-1 طفولیت، نوجوانی و جوانی نزد مادر فاضله شان خانم گوهرشاد حسابی (بیروت -
لبنان)
-2 مدرسه ی کشیش های فرانسوی، بیروت (لبنان)
-3 کالج امریکایی بیروت (لبنان)
-4 دانشگاه امریکایی بیروت (لبنان)
-5 دانشگاه فرآنسوی بیروت (لبنان)
-6 دانشگاه پاریس (فرانسه)
-7 دانشگاه سوربن، نزد پروفسور فابری (فرانسه)
-8 دانشگاه پرینستون، نزد پروفوسور اینشتین (امریکا)
شهرهایی که استاد در آن تحصیل کردند
تهران، بغداد، دمشق، بیروت، پاریس، پرینستون، شیکاگو
محمد جهانمرد 00:38 دوشنبه 26 دی 1390
1
 محمد جهانمرد
کتابخانه ی شخصی پروفسور حسابی
کتابخانه ی استاد شامل 27400 جلد کتاب در زمینه های گوناگون ادبی. پزشکی،
ریاضی، زیست شناسی، ستاره شناسی، فلسفی، فیزیکی، مذهبی و مهندسی (الکترونیک،
برق، راه و ساختمان، شیمی، مکانیک) است؛ همچنین چندین دایره المعارف مانند
لاروس، بریتانیکا، بورداس، امریکانا... و کتبی در مورد مجسمه ها، نقاشی ها و موزه
های معروف جهان نیز در آن یافت می شود.
استاد در روزنامه ها ومجلات معتبری چون: نیوزویک، شپیگل، لوپران، ساینتیفیک
امریکن، فیزیکس تودی، فیزیکس ورد، مجله ی مرکز علمی سرن سوییس، مجله ی
آکادمی علوم امریکا، مجله ی آکادمی علوم نیویورک و... مشترک بودند.
محمد جهانمرد 00:39 دوشنبه 26 دی 1390
1
 محمد جهانمرد
چند جمله و پاسخ زیبا از استاد
س: دانش معلم یا هنر معلم، کدام در رشته ی علمی موثر است؟
ج: هیچ کدام، معلمی عشق است!
س: چگونه این همه تحصیل و خدمت کردید؟
ج: آدم اول باید عاشق بشود، البته بعضی ها هم بلد نیستند عاشق بشوند، باید به آن ها
عاشقی را آموخت.
محمد جهانمرد 00:40 دوشنبه 26 دی 1390
1
 محمد جهانمرد
نظر یکی از اساتید (یکی از شاگردان استاد):
پروفسور حسابی، با 3 نسل کار و تلاش خستگی ناپذیر، 7 نسل استاد و دانشجو را، برای
کشور تربیت نمودند.
پروفسور حسابی، درس خواندن جدی را، به ما آموختند، ایشان جدی بودن را به ما
آموختند.
پروفسور حسابی علاوه بر فیزیک، به شاگردان شان زبان خارجی علمی را می آموختند.
پروفسور حسابی به ما، احترام به زبان فارسی، و پرهیز از استفاده لغات خارجی را
آموختند.
پروفسور حسابی، سخن کم وکوتاه می گفتند، ایشان بیش تر گوش می کردند و بیش
تر تعقل می نمودند.
پروفسور حسابی، ایستادگی و مبارزهی علمی را به شکل علمی و با متانت و تعقل انجام
می دادند.
پروفسور حسابی وقت را تلف نمی کردند، از تمام لحظات استفاده می کردند.
پروفسور حسابی، به ما فهمیدن را یاد دادند، نه حفظ کردن.
پروفسور حسابی، منظم، کاملا با برنامه بودند.
پروفسور حسابی، نجیب، متین، دور از تظاهر بودند.
محمد جهانمرد 00:49 دوشنبه 26 دی 1390
1
 محمد جهانمرد

دانشکاه شیکاگو، بسیار پیشرفته بود. مهم تر از هر چیز آزمایشگاه های متعدد و معتبر »
آن بود. من در یک لابراتوار بسیار پیشرفته اپتیک، مشغول به کار شدم. در خوابگاه
دانشگاه هم اتاق مجهزی برای اقامت، به من داده بودند. از نظر وسایل رفاهی، مثل اتاق
یک هتل بسیار خوب بود. آدم باورش نمی شد، این اتاق در دانشگاه باشد. معلوم بود
که همه چیز را، برای دلگرمی محققین و اساتید، فراهم کرده بودند. نکته خیلی مهم و
حائز اهمیت، آزمایشگاه ها و چگونگی تجهیزات آن بود. یک نمونه از آن مربوط به
میزی می شد،که در آن آزمایشگاه به من داده بودند، این میز کشوی کوچکی داشت،
از روی کنجکاوی آن را بیرون کشیدم، و با کمال تعجب، چشمم به یک دسته چک
افتاد. دسته چک را برداشتم، و متوجه شدم، تمام برگ های آن امضا شده است. فورأ آن
را نزد پروفسوری که رئیس آزمایشگاه ها و استاد راهنمای خودم بود بردم، چک را به
او دادم، و گفتم:ببخشید استاد، که بی خبر مزاحم شدم. موضوع بسیار مهمی اتفاق افتاده
است، ظاهرا این دسته چک مربوط به پژوهشگر قبلی بوده، و درکشوی میز من جا مانده
است، و اضافه کردم، مواظب باشید، چون تمام برگ های آن امضا شده است، یک
وقت کم نشود.
پروفسور با لبخند تعجب آوری، به من گفت:این دسته چک را، دانشگاه برای شما، »
مانند تمام پژوهشگران دیگر دانشگاه، آماده کرده است، تا اگر در هنگام آزمایش ها،
به تجهیزاتی نیاز داشتید، بدون معطلی به کمپانی های سازنده تجهیزات، اطلاع بدهید. آن

ها تجهیزات را، برای شما می آورند، و راه می اندازند، و بعد فاکتوری به شما می دهند.
شما هم مبلغ فاکتور شده را، روی چک می نویسید، و تحویل آن کمپانی می دهید. به
این ترتیب آزمایش های شما، با سرعت بیش تری، پیش می روند.
توضیح پروفسور، مرا شگفت زده کرد، و از ایشان پرسیدم:بسیارخوب، ولی این جا »
اشکالی وجود دارد، و آن امضای چک های سفید این دسته چک است! اگر کسی از
این چک سوء استفاده کرد، شما چه خواهیدکرد:
با لبخند بسیار آموزنده یی چنین پاسخ داد: بله، حق با شماست. ولی باید قبول کنید، »
که درصد پیشرفتی،که ما در سال بر اساس این اعتماد به دست می آوریم، قابل مقایسه
با خطایی که ممکن است اتفاق بیفتد، نیست.
این نکته، تذکر یک واقعیت بزرگ و آموزنده بود. نکته یی ساده،که متأسفانه ما »
درکشورمان، نسبت به آن بی توجه هستیم
محمد جهانمرد 00:52 دوشنبه 26 دی 1390
1
 محمد جهانمرد
یک روزکه در آزمایشگاه، مشغول کار بودم، دیدم همین پروفسور از دور مرا به »
شکلی غیر معمول، نگاه می کند. وقتی متوجه شد،که من از طرز دقت او نسبت به خودم
متعجب شده ام، با لبخند بسیار جذابی کنارم آمد، وگفت: آقای دکتر حسابی، شما
تازگی ها چقدر صورتتان شبیه به افراد آرزومند شده است: آیا به دنبال چیزی می
گردید، یا گم گشته خاصی دارید؟

من که از توجه پروفسور، تعجب کرده بودم با حالت قدرشناسی گفتم: بله، من مشغول »
تجربه ی نظریه ی خودم، در مورد عبور نور از مجاورت ماده هستم. برای همین، اگر
یک فلز با چگالی زیاد، مثل شمش طلا با عیار بالا داشتم، از آزمایش های متعدد، روی
فلزهای معمولی خلاص می شدم، و نتایج بهتری را در فرصت کم تری به دست می
آوردم؟ البته این یک آرزوست.
او به محض شنیدن خواسته ام،گفت: پس چرا به من نمی گویید؟ »
گفتم: آخر خواسته من، چیز عملی نیست. من با شمش آلومینیوم، میله ی برنز، و میله »
ی آهنی تجربیاتی داشته ام، ولی نتایج کافی نگرفته ام، و می دانم که دستیابی به خواسته
ام، غیر ممکن است.
پروفسور، وقتی حرف های مرا شنید، از ته دل خنده یی کرد، و اشاره کرد، همراه او »
بروم. با پروفسور به اتاق تلفنخانه دانشگاه امدیم. پروفسور با لبخند و شوق، به خانمی
که تلفنچی وکارمند جوان آن جا بود، سفارش شمش طلا داد، و خداحافظی کرد، و
رفت. من که هنوز باورم نمی شد، فکر می کردم پروفسور قصد شوخی دارد، و سر به
سرم می گذارد. با نومیدی به تعطیلات آخر هفته رفتم. در واقع 72 ساعت بعد، یعنی
روز دوشنبه که به آزمایشگاه آمدم، دیدم جعبه یی روی میز آزمایشگاه است. یادداشتی
امیدوارم این » : هم از طرف همان خانم تلفنچی، روی جعبه قرار داشت، که نوشته بود
شمش طلا (میله ی طلا)، به طول 25 سانتی متر، و با قطر 5 سانتی متر، با عیار بسیار

بالایی به میزان 24 ، که تقاضا کرده اید، نتایج بسیار خوبی برای کار تحقیقی شما، به
«. دست دهد
با ناباوری، ولی با اشتیاق و امید به آینده یی روشن،کارم را شروع کردم. شب و روز »
مطالعه و آزمایش می کردم، تا بهترین نتایج را، به دست آوردم. حالا دیگر نظریه ام
شکل گرفته بود، و مبتنی بر تحقیقات علمی عمیق و گسترده یی شده بود.
محمد جهانمرد 00:52 دوشنبه 26 دی 1390
1
 محمد جهانمرد
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید . من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم .
دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند
محمد جهانمرد 01:04 دوشنبه 26 دی 1390
1
 محمد جهانمرد
پروفسور
چند سال بعد فکرکردم، درسی که همه ی عمر از شیخ اجل سعدی ، گرفتم، و همواره
فرا راه زندگی ام بود، بر سر در خانه بنویسم. تا به هرکسی که از زیر سردر خانه رد می
شود، به خصوص پدرم یاد آور شوم، که آدم در زندگی هر کاری می تواند بکند، ولی
هرگز نباید کسی را اذیت کند!
به جان زنده دلان سعدیا که ملک وجود
نیرزد آنکه دلی را زخود بیازاری
م افتخاری 08:55 دوشنبه 26 دی 1390
0
 م افتخاری
آقای مهندس جهانمرد:
پیشنهاد میدهم این روزنوشت را بانضمام کامنتهای مفصلش جمع‌آوری ، ویرایش و مجدداً ارسال نمائید
چون به نظر میرسد هنوز ناگفته‌های بسیاری داشته باشید
مسعود برادران 09:55 دوشنبه 26 دی 1390
1
 مسعود برادران
جناب مهندس
باسلام
من کتاب را مطالعه کردم ظاهرا ایشان در نوشتن خاطرات پدر مقداری از صنعت اغراق استفاده کرده اندو مقداری هم موضوع را هماسی کرده اند . البته جناب پرفسور حسابی برای ما قابل احترام و الگو هستند.
محمد جهانمرد 21:58 دوشنبه 26 دی 1390
0
 محمد جهانمرد
اقای برداران به نظر شما کجا های کتاب اغراق شده است لطفا بنویسید
کامبیز فلسفیان 20:13 آدینه 30 دی 1390
2
 کامبیز فلسفیان
با سلام، پرفسور حسابی از شخصیتهای بزرگ علمی کشورمان بودند. اما اینکه " کار های دکتر حسابی که ایران را 100 سال به جلو برد " اغراقی است که شان ایشان را پایین می آورد.
به نظر اینجانب بت سازی از انسانها، یکی از عواملی است که در طول تاریخ به کشورمان ضربه زده و می زند و خواهد زذ. متشکرم
محمد جهانمرد 01:32 شنبه 1 بهمن 1390
2
 محمد جهانمرد
با سلام اقای فلسفیان

نظر من روی 500 سال است ملاحضه کردم گفتم 100 سال چون زمانی وزیر یک کشور نمی دونه دکتر فیزیک چیه وبا دکتر عمومی اشتباه می گیرد و در دروره رضا خان شروع به تدریس دروس مهندسی می کند و در سال 1330 پایه گذاری مرکز تحقیقات اتمی دانشگاه تهران می کند ایا ایران به جلو نبرد بت سازی دیگر چیست اگر شخصیتی خدمت کرده باشد اسم ان شخص را فریاد می زنم و از کار های او دفاع می کنم نه این چون بگویم احتمالا با این حرفا این شخص بت می شود پس ساکت شوم و از انسانی به این فرهیختگی پدر فیزیک ایران صحبت نکنم
ان هم در این شرایطی که الگو هایی مانند حسابی در ایران نیاز داریم برای قشر جوان کسی که تا لحظه ی اخر در بیمارستان کتاب می خواند
مائده علیشاهی 09:57 شنبه 1 بهمن 1390
1
 مائده علیشاهی
با نظر جناب مهندس فلسفیان موافقم به خصوص ص ص ص قسمت دوم حرفشان..
کامبیز فلسفیان 17:08 شنبه 1 بهمن 1390
0
 کامبیز فلسفیان
با سلام. حیفم آمد نظر خود را به جوان رشید جناب آقای جهانمرد عرض ننمایم.
دوست گرامی. پیشرفت هر کشور نیازمند فراهم آمدن زمینه های بسیاریست که مهمترین آنها به نظر اینجانب سطح فرهنگ و توانایی تحلیل و تصمیم و اقدام قشر متوسط هر کشور (که اکثریت مطلق جمعیت هر کشور است) می باشد. اگر گاها چنین تلقی می شود که جایگاه متناسبی نداریم (که به نظر من داریم ) دلیلش نخبگان (بت ها) نیست بلکه .... . یعنی به نظر من نخبگان کشورها بدون آن قشر توانایی اثرگذاری چندانی ندارند و حتی یک روز هم نمی توانند کشور را به جلو ببرند.به عبارت دیگر با توجه به تعداد فراوانی که از امثال پروفسور حسابی ها داشته و داریم باید وضعیت بسیار متفاوتی می داشتیم. متشکرم
مائده علیشاهی 17:15 شنبه 1 بهمن 1390
0
 مائده علیشاهی
آقای جهانمرد من شخصاً منظور جناب فلسفیان را به گونه ای دیگر برداشت کردم،برداشتی غیر از برداشت شما،و با برداشت خودم با ایشان موافق هستم.
ابتدا خواستم بگویم منظور ایشان از این نظر چی بوده،اما دیدم بهتر است خود ایشان اگر خواستند توضیح دهند.به نظر بنده منظور دکتر حسابی ها نیستند،ایشان مایه افتخار ما هستند،اما از عوامل بزرگی که به کشور ما لطمه زده است بت سازی از انسانهاست که ترجیح می دهم به همین دو جمله بسنده کنم.
موفق باشید.
محمد جهانمرد 12:19 سه شنبه 4 بهمن 1390
1
 محمد جهانمرد
خانم مائده علیشاهی
تا بگوییم بت همه ی فکر ها به یک چیز متمرکز می شود اما الان ما در مورد پروفسور حسابی صحبت می کنیم ایشان شخصیت علمی بزرگی هستند
بله بت سازی در زمینه های غیر علمی خطر ناک است
محمد جهانمرد 12:24 سه شنبه 4 بهمن 1390
1
 محمد جهانمرد
اقای فلسفیان یعنی در زمان پروفسور حسابی قشر متوسط دارای سطح بالایی از فرهنگ وتوانایی تحلیل و تصمیم و اقدام بودند یا پروفسور حسابی خود به تنهایی ایران را به سوی پیشرفت برد
زینب باران 09:33 شنبه 31 خرداد 1393
0
 زینب باران
یکی دیوانه‌ای را گفت: بشمار
برای
من، همه دیوانگان را
جوابش
داد: کاین کاریست مشکل
شمارم،
خواهی ار فرزانگان را***این راه زیارت است، قدرش دریاباز شدت سرما، رخ از این راه متابشک نیست که با عینک ارباب نظر





برفش پر قو باشد و خارش، سنجاب***ز مغروری کلاه از سر شود دورمبادا کس به زور خویش مغروربسا دهقان که صد خرمن بکارد





ز صد خرمن یکی را برندارد***از بس که زدم به شیشهٔ تقوی سنگوز بس که به معصیت فرو بردم چنگاهل اسلام از مسلمانی من





صد ننگ کشیدند ز کفار فرنگ ***دنیا که از او دل اسیران ریش استپامال غمش، توانگر و درویش استنیشش، همه جانگزاتر از شربت مرگ





نوشش، چو نکو نگه کنی، هم نیش است "شیخ بهایی"
یاد بزرگان ارزشمندی چون پروفسور حسابی و استاد شیخ بهایی جاودان @};-سپاس مهندس جهانمرد عزیز. پایدار باشید